اهرم مالی (leverage) یعنی توانایی مالی یک بنگاه برای معاملات داخلی و خارجی خود، بدون اتکای صرف به پول نقد .
منظور از اهرم مالی (leverage) ، استفاده از انواع ابزارهای مالی (مثل اوراق بهادار ، وام ، قرض ، سرمایه گذاری) برای افزایش نرخ بازدهی بالقوه سرمایه گذاری در یک بنگاه است . همچنین اهرم مالی را میتوان قرض کردن پول برای چند برابر کردن سرمایه یا معامله پایاپای دانست . این اصطلاح در حوزه مدیریت مالی ، به تکثیر سود یا زیان اشاره دارد . از ابزارهای اهرم مالی به منظور تامین مالی و نقدینگی بنگاه به بازارهای مشتقه و اوراق بهادار میتوان اشاره کرد .
فعالیتهایی که موجب افزایش وجه نقد میشوند :
- افزایش بدهی بلند مدت (استقراض بلند مدت)
- افزایش حقوق صاحبان سهام (فروش مقداری سهام جدید)
- افزایش بدهیهای جاری (گرفتن یک وام کوتاه مدت مثلا نود روزه)
- کاهش داراییهای جاری به جز وجه نقد (فروش قسمتی از موجودی کالا به صورت نقد)
- کاهش داراییهای ثابت (فروش قسمتی از اموال)
فعالیتهایی که موجب کاهش وجه نقد میشوند :
- کاهش بدهی بلندمدت (تسویه بدهی بلند مدت)
- کاهش حقوق صاحبان سهام (باز خرید مقداری از سهام)
- کاهش بدهیهای جاری (تسویه وام کوتاه مدت)
- افزایش در داراییهای جاری به جز وجه نقد (خرید نقدی موجودی کالا)
- افزایش داراییهای ثابت (خرید اموال جدید)
مدیریت دارایی های جاری :
شرکت میتواند از طریق اداره صحیح موجودی نقد، حسابهای دریافتنی و موجودی کالا، نرخ بازده را حداکثر کند و ریسک نقدینگی و تجاری را به حداقل برساند. مدیر مالی باید مبلغ سرمایه گذاری در هر یک از اقلام دارایی جاری را مشخص کند .
1 – مدیریت وجوه نقد : استراتژیهای مدیریت وجوه نقد بر اساس دو محور است :
- تهیه و تأمین وجه نقد برای پرداخت های شرکت
- به حداقل رساندن وجوه راکد شرکت. این دو هدف ممکن است با یکدیگر در تناقض باشند. باید بین این دو هدف هماهنگی ایجاد کرد.
2 – مدیریت اوراق بهادار قابل فروش : گاهی اوقات شرکتها با وجه نقد مازاد روبرو میشوند . مانند فروش فصلی ، افزایش سرمایه و … و از سوی دیگر مجبورند برای پرداختهای مالیات و سود سهام ، وجوهی را کنار بگذارند . از آنجا که نگهداری وجه نقد بازده اش صفر است لذا شرکتها وجوهی را که فعلا نیاز ندارند میتوانند در اوراق بهاداری که قابلیت فروش فوری را داشته باشند سرمایه گذاری کنند .
انواع اوراق عبارتند از :
- اوراق خزانه : اوراق خزانه اوراقی است که دولت منتشر میکند . کم ریسکترین نوع اوراق بهادار و یا سرمایه گذاری است. ریسک عدم پرداخت آن صفر است .
- گواهی سپرده نقل وانتقال : بانکها این اوراق را منتشر میکنند و موید نوعی سپرده مدت دار است . به ارزش اسمی صادرشده و دارای نرخ بهره است .
- اوراق تجاری (اوراق قرضه کوتاه مدت) : این اوراق توسط شرکتها منتشر میشوند ، نرخ بهره در آنها قید نمیشود و کمتر از قیمت اسمی به فروش میرسند .
- صندوقهای مشترک سرمایه گذاری : نوعی شرکت سرمایه گذاری اند که در اوراق بهادار با سر رسید کمتر از یکسال و ریسک کم سرمایه گذاری میکنند .
3 – مدیریت حسابهای دریافتنی : حسابهای دریافتنی عمدتا از فروش نسیه کالا یا خدمات به وجود می آیند . تصمیم گیری اصلی در ارتباط با این حساب، تعیین مبلغ و شرایط اعطای اعتبار به مشتریان میباشد.
4 – مدیریت موجودی کالا : موجودی کالا در شرکتهای بازرگانی شامل کالاهای آماده برای فروش و در شرکتهای تولیدی شامل :
- مواد اولیه: یعنی موادی که برای تولید محصول از فروشندگان خریداری میشود
- کالای در جریان ساخت: یعنی کالاهایی که تا پایان دوره حسابداری بخشی ازآن ها تکمیل شده
- کالاهای ساخته شده : یعنی کالای تکمیل شده و آماده برای فروش است.
کمبود موجودی کالا :
کمبود مواد اولیه یا کالای در جریان ساخت میتواند موجب توقف یا کاهش فرآیند تولید شود. برای جلوگیری از آن باید در انبار ذخیره احتیاطی نگهداری شود. سطح اطمینان یا ذخیره احتیاطی انبار، حداقل میزان موردنیاز یک قلم موجودی کالا است که به پیشبینی مصرف و زمان موردانتظار دریافت سفارش بستگی دارد.
مدیریت بدهیهای جاری :
اعتبارات تجاری :
اعتبار تجاری حاصل خرید نسیه کالاها یا خدمات از فروشندگان است و این بدهی در حساب بستانکاران یا حسابهای پرداختنی تجاری ، منعکس میشود . اعتبار تجاری کم هزینه ترین نوع اهرم مالی برای به دست آوردن موجودی مواد یا کالا می باشد و مزایای آن عباتند از :
- سهولت دسترسی ؛ زیرا فروشندگان کالا برای افزایش فروش به آن علاقه مند هستند .
- نداشتن هزینه ؛ معمولاً برای این نوع اعتبار ، بهره ضمنی وجود ندارد و یا در صورت وجود مبلغ آن کم است .
- عدم نیاز به وثیقه
- عدم سختگیری طلبکاران ؛ در وضعیتی که شرکت دچار مشکلات مالی است ، طلبکار برای حفظ مشتریان با آنها همراهی میکند .
اوراق تجاری (اوراق قرضه کوتاه مدت) :
معمولا شرکتهای غیرمالی از این اوراق استفاده میکنند . شرکتهایی که در این اوراق سرمایه گذاری میکنند ، مانند شرکتهای بیمه ، صندوقهای مشترک سرمایه گذاری و صندوقهای بازنشستگی میباشند .
وامهای بانکی :
وامهای بانکی در ترازنامه معمولا در حساب اسناد پرداختنی منعکس میشوند . شرکتی که نیازمند اخذ وام بانکی است باید از سرمایه کافی و نقدینگی مطلوب برخوردار باشد .
وام مؤسسات مالی تجاری :
در صورت عدم امکان دریافت اعتبار از بانکها ، شرکت ممکن است به مؤسسات مالی تجاری روی آورد . وام اینگونه مؤسسات دارای بهره بالاتری از بانک بوده ، عموما به وثیقه ای نیاز دارد که ارزش آن بیشتر از مانده وام باشد .
تأمین مالی از طریق حسابهای دریافتنی :
عموما تامین مالی به عنوان یک اهرم مالی و از طریق حسابهای دریافتنی ، وقتی صورت میگیرد که :
- مانده حسابهای دریافتنی در حد قابل قبولی باشد
- فروش در حد قابل قبولی باشد
- بدهی اشخاص در حد قابل قبولی باشد
- حسابهای دریافتنی ناشی از فروش باشد و نه ارائه خدمات
- وضعیت مالی مشتریان قوی باشد
- برگشت از فروش زیاد نباشد
- رسید تحویل کالا به خریدار با حمل آن دریافت شود
تأمین مالی از طریق موجودی کالا :
در این روش تأمین مالی ، موجودی کالا به عنوان وثیقه ای جهت دریافت اعتبار مورد استفاده قرار میگیرد.
تأمین مالی از طریق سایر دارایی ها :
علاوه بر موجودی کالا و حسابهای دریافتنی ، سایر دارایی ها مانند زمین و ساختمان ، ماشین آلات و تجهیزات ، ارزش نقدی بیمه نامه های عمر و اوراق بهادار را نیز میتوان وثیقه تامین مالی کوتاه مدت قرار داد.
بدون دیدگاه